ایران تقریبا از قانون کپیرایت جهانی تبعیت نمیکند و این باعث انتشار آلبومهای موسیقی، فیلم و هر نوع کتابی علمی و غیره میشود. این عدم رعایت سبب شده که بعضی نویسندگان و مترجمان اکثرا بدون اجازه گرفتن از ناشر یا نویسنده کتاب، شروع به ترجمه آن کنند؛ اتفاقی که به یک چیز عادی تبدیل شده است.
از طرف دیگر هستند نویسندگانی که در این شرایط یک کتاب خارجی را به صورت نادقیق ترجمه کرده و مقداری از آن را کم میکنند (با استدلالهایی مشابه به کار نیامدن آن بخش در ایران و امثالهم) و نیز حتی بعضا قسمتهایی به کتاب اضافه میشود تحت عنوان تالیف که بهوسیله خود مترجم انجام میپذیرد و یا اینکه برشی از یک کتاب دیگر گنجانده میشود. در نهایت هم این کتاب با همان عنوان اصلی چاپ شده و در قسمت مترجم»، نوشته میشود: تالیف و ترجمه».
این اتفاق یکی از بیاخلاقیترین کارهایی است که یک نویسنده و یک ناشر میتواند انجام دهد. ضربهای که چنین کاری به علم و اصل امانت (که باید مقدس انگاشته شود) میزند غیر قابل جبران است. برای مثال فرض کنید یک دانشجویی که به هر دلیلی علاقه به مطالعه نسخه اصلی و انگلیسی یک کتاب علمی را ندارد، به خیابان انقلاب میرود تا ترجمه فارسی آن را بیابد. او با خرید این کتاب دستکاری شده» نه تنها مطلبی را که هدف نویسنده اصلی کتاب است نمیآموزد که بلکه آن از هم گسیختگی که در کتاب بهوجود آمده در روند تحصیل و آموزش او نیز ضربه میزند کما اینکه مترجم چنین فکری با خود نکند و بگوید: اتفاقا بالعکس. چنین کاری باعث بهتر شدن روند آموزش میشود.» اما باید دقت کرد که اولا صلاحیت اینکار به هیچ وجه با مترجم نیست و هیچ کس جز نویسنده حق دستبرد به متن ندارد و ثانیا هیچ ساز و کار معینی وجود ندارد برای تعیین اینکه آیا چنین کاری باعث بهتر شدن آموزش میشود و یا نه؛ چرا که این بهتر شدن» خوشتعریف نیست و غالبا به سلیقه نویسنده برمیگردد. ثالثا اینکار سو استفاده از متن یک فرد دیگر برای نوشتن یک کتاب به نام خود است و جز تکاهل در تولید علم، معنای دیگری ندارد.
درباره این سایت