دیشب و پریشب در گروه تلگرامی درس الکترومغناطیس ۲» مباحثهای بوجود آمد میان TA ها و دانشجویان و بحث بر دو چیز بود:
۱) سختی مسائل و عدم توانایی بر حل مساله
۲) تمدیدهای مستمر تمرینات درس
بحث که بیشتر جلو میرفت این قطبیبودن بحث بیشتر پررنگ میشد تا جایی که حرف از یک انتقاد ملایم به مجادله و غیره کشیده شد. من هم به نوبه یک عضو از گروه نظراتم را اعلام کردم و چون بیشتر شبیه حرف یکی از TA ها بود با واکنش تند بچهها مواجه شد و برای کاهش تنش مجبور به کناره کشیدن از بحث شدم؛ اما بر خود دانستم تا نظراتم را که بیشتر نوعی گلایه و شکوه است تا بیان راهکار، اینجا بیان کنم.
طبق رسم همیشگی، استاد درسش را میدهد و هستند افرادی در دانشکده فیزیک که گمان دارند خواندن جزوه استاد و دیدن فیلمهای آموزشی (علیالخصوص در این ایام کرونا زده) کافی است برای تسلط بر محتوی. فکر میکنند که برای تثبیت بیشتر درس، لازم است معلمان حلتمرین سوالات روتین و متوسط و سادهای را تحت عنوان تمرین تحویلی» به آنها بدهند و با حل آنها به قول خودشان روحیه» بگیرند.
اما من اینطور فکر نمیکنم. یکی از مصیبتهایی که فضای مسموم دبیرستان و کنکور به دنبال آن دارد، عادت دادن محصل به لقمههای آماده» که همان جزوات هستند. هنوز آنطور که باید آموزش داده نشده است که یک دانشجوی فیزیک که در حال تحصیل علوم به طور آکادمیک است، نه تنها باید به جزوه استاد بسنده نکند بلکه باید به کتب مختلف و منابع دیگر مراجعه کند برای یادگیری؛ چرا که هر کتابی بیانی دارد و نقصان جزوه استاد با هیچ چیز کامل نمیشود جز مراجعه به منابع دیگر و بعضا بحث گروهی.
اما چیز دیگری که این رویه غلط را در دانشکده فیزیک جا انداخته، تکیه بر میانگین کلاس است و این استدلال که باید درس طوری باشد که میانگین هم بفهمد یا توانایی کشش داشته باشد» اما سوال اینجاست که چرا در پس ذهن این افراد میانگین یک جامعه ضعیف و کمتوانا فرض شده است؟ مگر نه آنکه ورودی این دانشگاه از بهترینهای کشور است؟ چرا باید این برداشت غلط وجود داشته باشد؟ دلیلش یک چیز بیشتر نیست و آن جو مسموم ایجاد شده توسط استادان و افراد قبلی است که قبل از ورود دانشجویان هر ورودی، شرایط را مهیا میکنند برای گسترش تکاهل در بین ورودیها.
اگر سراغ دانشگاههای معروف برویم و یا سوالات آخر هر فصل کتب روسی یا غربی را ببینیم، پر است از سوالات نکتهدار که از قضا سوالات امتحانات نهایی یا میانترم دانشگاهی بوده است. (یکی از این کتابها که سوالات معروف دانشگاهها را جمع آوری میکند، کتاب A Guide to physics problems است.) این یک انتظار بیجاست که با خواندن جزوه یا دیدن فیلم آموزشی دانشجو آنقدر تسلط یابد که بتواند یک روزه یا دو روزه سوالات تمرین را حل کند و انتظار داشته باشد حل تمرینها سوالات آسانتری قرار دهند که روحیه بیشتری بگیرند. اولا که روحیهای که از آن صحبت میشود یک توهم بیشتر نیست چرا که تصور احاطه به موضوع وقتی حتی سوالات استاندارد خارجی برایمان قابل حل نیست، دروغ گفتن به خود است. ثانیا که تمرین باید آنقدر سخت باشد که همه را به فکر و چالش فرو برد، منابع مختلف را بگردد تا جوابی شبیه آن یابد، با دیگران بحث کند، حلتمرینها را برای کمک رساندن به کار گیرد، کتاب اصلی استاد را دهها بار بالا پایین کند تا به آن نکته پنهانی سوال دست یابد.
بگذارید با یک مثال متن را تمام کنم. این که دانشکده ریاضی دانشگاه شریف از سطح بهتری در جامعه بین المللی برخوردار است و مثل دانشکده فیزیک باعث تنزل رتبه جهانی دانشگاه نیست، ورودی باکیفیت تر آنها نیست، بلکه جوی است که در آن وجود دارد. امکان ندارد که درسی بردارید از آنجا و برای یک تمرین تحویلی وقتی کمتر از سه چهار روز بگذارید، پرس و جو نکنید، کتاب را ده ها بار شخم نزنید. همین روحیه مجادلهای که در درسهایشان ایجاد میشود باعث ماندنشان در سطح جهانی است. استادانشان خیلی حق را به دانشجوی کاهل نمیدهد اکثرا. تنبلان کلاس را متوسط درنظر نمیگیرند و سخت بر مهلت زمانی تمرینات و سختی سوالاتشان مصمماند.
اینکه دانشجویان دانشکده فیزیک ایمیل جمع میکنند هر سری برای تمدید مهلت تمرین یا آسان کردن تمرین یا هر چیزی که بیشتر از راحت طلبی دانشجو است، نشان میدهد که با یک جو مسمومی طرف هستیم که جز با فشار اساتید و حلتمرینها از بین رفتنی نیست.
درباره این سایت